آساک۱۳

اَللّهُمَ عَجِّلْ لِوَلیّکَ الْفَرَجَ وَ الْعافیةَ وَ النَّصْرْ وَ جَعَلْنا مِنْ خَیرِ انْصارِه وَ اعوانه وَ المُسْتَشْهَدینَ بَینَ یَدَیه

آساک۱۳

اَللّهُمَ عَجِّلْ لِوَلیّکَ الْفَرَجَ وَ الْعافیةَ وَ النَّصْرْ وَ جَعَلْنا مِنْ خَیرِ انْصارِه وَ اعوانه وَ المُسْتَشْهَدینَ بَینَ یَدَیه

شروع، پایان،‌لحن و اسامی

| شنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۵، ۰۱:۰۰ ب.ظ | ۰ نظر

شروع و پایان:

- از آن‌جایی‌که زمانه عوض شده و همه‌چیز مطابق روز پیشرفت کرده، شروع داستان هم دیگر مثل روزهای قدیم نیست که بگوییم «یکی بود یکی نبود، یه مردی بود که...» این شیوه دیگر حتی برای داستان‌های کودک هم به ندرت استفاده می‌شود و کارایی چندانی ندارد.

- مهم‌ترین نکته در مورد یک شروع خوب، حذف غیر ضروریات است. یعنی لازم نیست یک ساعت مقدمه‌چینی کنید و شخصیت یا وقایع را معرفی کنید تا به حادثه اصلی داستان برسید. خیلی‌وقت‌ها شروع کردن داستان درست از وسط حادثه جذاب‌تر است.

- خلاقیت، خلاقیت، خلاقیت! شروع‌های خوب نه تنها مقدمه‌چینی ندارند بلکه در همان چند خط اول خلاق بودن نویسنده‌شان را داد می‌زنند. یک شروع خلاقانه می‌تواند یک دیالوگ از زبان یکی از شخصیت‌های داستان باشد (مثلا: «بدبخت شدیم سعید!» این را گفت و از اتاق بیرون رفت)، می‌تواند بیان یکی از حس‌های پنجگانه باشد (مثلا: بوی خون تازه از طرف آشپزخانه می‌امد) و... (از خودتان خلاقیت نشان بدهید دیگر!)

- همان‌قدر که حرف اضافه زدن در شروع ممنوع است در پایان هم ممنوع است. یعنی بهتر است داستان در اوج و بعد از گره‌گشایی از حادثه اصلی تمام شود. نه این‌که بعد از آن باز هم کلی توضیح در مورد پایان ماجرا داده‌شود.

- خلاقیت در پایان هم گاهی معجزه می‌کند. خلاقیت در پایان می‌تواند یک سوال برای به فکر فرو بردن خواننده باشد، یک جمله تاثیر گذار، یک دیالوگ و...

- خیلی‌ها پایان باز را برای انتهای داستان‌شان انتخاب می‌کنند. پایان باز وقتی بهتر جواب می‌دهد که خواننده را بین دو ابهام بگذارد تا به میل خود یکی را انتخاب کند نه این‌که بین دنیایی از ابهامات و در میان داستان خواننده را به حال خود رها کنیم به بهانه پایان باز.

 

لحن، اسامی و...:

- «هر چه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند». یعنی لازم نیست برای داستان نوشتن دنبال کلماتی بگردید که از فضا آمده‌اند. شمای نویسنده یک آدم عادی هستید، خوانندگان‌تان هم آدم عادی‌اند. پس به زبان عادی (همانطور که با دیگران حرف می‌زنید) داستان بنویسید تا بر دل خواننده‌ها بنشیند.

- البته منظور از «از دل برآمدن» نوشتن دل‌نوشته و قطعه ادبی نیست. حواس‌تان باشد که نه‌تنها باید نکات داستان‌نویسی را رعایت کنید، بلکه باید حواستان به تفاوت‌های داستان با سایر قالب‌های ادبی مثل شعر و نثر ادبی و غیره هم باشد.

- غیر از رعایت ویژگی‌های شخصیت‌های داستانی، حواستان به ویژگی‌های راوی هم باشد. اگر راوی یکی از شخصیت‌های داستان است، لحن نوشته‌تان باید با ویژگی‌های او همسانی داشته باشد. نوع روایت یک دکتر، یک گزارشگر ورزشی، یک میوه‌فروش، یک شاعر و ... با هم متفاوت است. 

- حواستان باشد که محاوره‌نویسی در داستان معمولا توصیه نمی‌شود. مگر برای نوشتن دیالوگ‌ها.

- و اما می‌رسیم به نکته مهمی به اسم «نام داستان». چیزی که بر خلاف کوتاه بودنش نقش بسیار مهمی در جذب خواننده دارد. یک چیزی شبیه تابلوی حراج جلوی مغازه‌ها که نقش جذب مشتری را به عهده دارد.

- عبارت‌های تکی (کلبه چوبی)، نام اشخاص (پروانه)، ضرب‌المثل‌ها (جوینده یابنده است) و این جور عبارت‌های ساده اگرچه یک دوره‌ای به عنوان اسامی داستان‌های خوب انتخاب می‌شده‌اند اما این روزها در مورد اسم داستان هم باید خلاقیت به خرج بدهید و نام متفاوتی انتخاب کنید که خواننده بیشتر جذب آن شود. (برای بهتر متوجه شدن می‌تواند اسامی داستان‌های تازه منتشر شده نشرها و یا اسم فیلم‌های سینمایی چند سال اخیر را بررسی کنید.)

- اسم غیر از خلاقانه بودن، نباید تابلو باشد. یعنی نباید داستان را لو بدهد. مثلا این‌که اسم داستان را بگذارید «خانه جن‌زده» و بعد ده صفحه داستان در مورد خانه‌ای که جن دارد بنویسید، هیجان را از همان اول از خواننده می‌گیرد.

- اسم فقط به اسم داستان خلاصه نمی‌شود. در مورد اسامی شخصیت‌هایتان هم خوب فکر کنید. به طور مثال همین حالا من اگر بگویم «شمسی» یک جور تصور خاص توی ذهن شما می‌آید و اگر بگویم «الیزابت» یک تصور دیگر. پس اسمی را انتخاب کنید که به ویژگی‌های شخصیت داستانتان بخورد.

..........................

منبع: سایت جیم jeem.ir

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی